# 04اردیبهست
چرا در روابطم با افراد دائما با یک سناریوی تکراری روبرو می شوم ؟

سوال مهمی که ممکن است افراد در اتاق درمان از من درمانگر بپرسند این است که : " چرا در روابطم با افراد در نهایت با یک سناریوی تکراری روبرو می شوم و رنج می کشم ؟ "

مثلا چرا اینبار هم توسط پارتنر جدیدم ، مجددا نادیده گرفته می شوم ؟

چرا اینبار هم مورد خشونت کلامی یا فیزیکی قرار گرفتم ؟

چرا مجددا در این رابطه هم باید مراقب و مواظب باشم که یک وقت به او برنخورد ؟

و برای آنها عجیب است ولی در واقعیت عجیب نیست!! بلکه به نقل از "آن کلوتید رنگیر" روانکاو : پیوستگی روایت زندگی من مهمتر از آسایش من است.

اما منظور این جمله چیست ؟

 

فرض کنید همه ما عینکهای مخصوص خودمان را به چشم داریم که این عینک محصول ژنتیک و محیطی که در آن رشد کردیم و روابطمان با آدمهای مهم زندگیمان است. مجموع همه این عوامل تصویری از خودمان ، روابطمان و محیطی که در آن زندگی می کنیم به ما می دهد و ما بر اساس آن به دنیا ، به خودمان و به اطرافیانمان نگاه می کنیم و این طرز نگاه حتما در انتخاب پارتنر ما موثر است. ممکن است پارتنری انتخاب کنیم که حسهای آشنا را در ما زنده می کند. مثل : دوست نداشتنی بودن ، رها شدن ، طرد شدن یا طوری زمین بازی را بچینیم که همسر یا پارتنر مجددا احساسات آشنا را در ما برانگیزند.

پس ما به پیوستگی روایتها بیشتر از آسایش خودمان اهمیت می دهیم. درمان و بخصوص درمان تحلیلی این پیوستگی را می شکند و شما در نهایت آسایشتان را بیشتر ترجیح می دهید.

#سارا_منصوریان

درمانگر تحلیلی فردی_زوجی