اگه مثه من آدم بی دقتی باشین حتما یه بار پیش اومده که موقع خرید از میوه فروشی تا رسیدن به خونه، بخشی از هلوهای خریداری شده رو به فنا دادید!
آخه چه معنی داره میوه انقد لطیف و حساس و آسیب پذیر؟!
بعد از سالها روانشناسی خوندن اگه یکی ازم بپرسه جذابترین مبحثی که تو روانشناسی خوندی چی بوده میگم"عزت نفس"( احساس خوددوستی و خودارزشمندی)، چون در اکثر مواقع وقتی در مورد ریشه مشکلات خودم یا دیگران کنکاش میکنم با کمبود عزت نفس مواجه میشم.
حالا این عزت نفس چیه که انقد مهمه؟!
همون چیزی که وقتی کمش داریم بشدت درگیر نظر دیگرانیم، مدام در حال مقایسه ایم و خودمون رو به آب و آتیش میزنیم، له و لورده می کنیم تا زیباتر، باسوادتر، مهربونتر، پولدارتر، جوونتر و باکلاستر بنظر برسیم.
اصلا انگار با اون "خود واقعیمون" مشکل اساسی داریم و دوست نداریم دیگران بشناسنش!
همون چیزی که وقتی خلاش رو احساس میکنیم بیمارگونه برای جبرانش بدنبال قدرت و شهرت و ثروتیم و چون نمیتونیم از درون، خودمون رو تایید کنیم تلاش میکنیم این تایید رو از دیگران بگیریم.
من همیشه سالمترین آدمارو اونهایی دیدم که عزت نفس کافی دارن( البته تفاوت بسیار زیادی با خودشیفتگی داره). آدمهایی که در کودکی به اندازه( نه کم نه زیاد ) محبت دیدن، اونهایی که نه خودشون رو بالاتر از دیگران میبینن نه پایینتر، نه ظلم میکنن نه اجازه میدن بهشون ظلم بشه، اونهایی که با دین یا بدون دین درست زندگی میکنن نه بخاطر ترس، بلکه بخاطر احترامی که برای خودشون قائلن. کسایی که معیارهای زندگیشون رو تحت تاثیر موجهای رسانه ای انتخاب نمی کنن و شخصیتهای محکمی که مثل هلوی قصه ما با کوچکترین ضربه ای، حرفی، نظری و توهینی زخمی نمیشن و آسیب نمیبینن.
ملیحه حسینی(مشاور کودک و نوجوان)