# 15فروردین
منظور زنها این است ، منظور مردها این !

همه جا پر است از نحوه برخورد با آن دیگری، چرا که جنس مخالف ما از هر حرفی که می زند منظور دیگری دارد! کافیست یک جستجوی ساده داشته باشیم و با انواع و اقسام روشهای پیشنهادی برای فهم طرف مقابل مواجه شویم.

 

ما زبان هم را بلد نیستیم یا نمی توانیم حرف و خواسته خود را شفاف بیان کنیم؟!

موضوع ساده است ، عادت کرده ایم در لفافه سخن بگوییم، حرف را بپیچیم داخل لقمه نانی، دور سرمان بچرخانیم بعد بجویم و مزه مزه کنان منتظر باشیم تا "او" بفهمد که چه می گوییم!

"او" نیز همواره باید حدس بزند که منظورمان چیست و اگر از روی آیات و نشانه هایی که به سمتش میفرستیم نفهمد و پاسخ مورد نظرمان را نگیریم ، عصبانی می شویم، بیمار و منزوی می شویم، پرخاش میکنیم یا قهر.

نمی توانستیم با صراحت، خواسته خود را مطرح کنیم و پاسخ صریح نیز بگیریم، بدون حدس و گمان و ایجاد سو تفاهم؟!

 

کودکی را تصور کنید که هنوز مهارتهای ارتباطی را فرا نگرفته ، هیجانش تحت کنترل نیست و خواسته اش را پر از ابهام بیان می کند، مادر یک حدس میزند ، پدر حدسی دیگر، اطرافیان نیز هر یک به نوعی برداشت خود را بیان می کنند. کودک پاسخهایی میگیرد که ربطی به خواسته اولیه اش ندارد، در نهایت هم عصبانی می شود، می زند زیر گریه و قهر می کند.

 

روابط و پیوندها مدام در حال تغییرند ! و ما همواره در حال یادگیری ، تغییر و تکامل

گاهی پیوندها بطور مقطعی قطع میشوند و گاهی تنها بودن نیاز طبیعی رابطه هاست، می تواند رابطه والد و فرزند باشد، رابطه دوستانه باشد یا رابطه زوجین.

هر نوعی از رابطه و پیوند نیاز به شناخت و پاسداری دارد. چگونگی کنترل بر هیجانات و احساسات و بیان آنچه که میخواهیم جز مهارتهای اکتسابی است. از والدین و سپس جامعه به فرزندان منتقل می شود و نسلها بدین شکل ادامه پیدا می کنند.

برای فهم آن دیگری باید ابتدا خودمان را بشناسیم و بدانیم که از پیوندهایمان واقعا چه می خواهیم. آنوقت حدود رابطه را مشخص کنیم و در انتقال پیاممان به طرف مقابل روشن و صریح باشیم.

تعیین حدود یکی از موثرترین شیوه ها برای نشان دادن احتراممان به خود و دیگران است، آنگاه که حدود را قبل از عصبانی شدن ، پرخاش کردن و قهر کردن مشخص میکنیم قطعا موثرترند و روابط پایدارتر.